سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دست های انتظارم به آسمان رسیده

عزیزترین عزیز جان و دلم؛

هوای عاطفه دنیا ابری است،

دلم گرفتارتنگ غروب است؛

همواره به چشم هایم التماس می کنم که تا تورا ندیده،کم سو نشود؛

خودم راپیوسته به دامان خواهش دست هایم می اندازم

که روزی هزار بار نام تو رادر مرکز قلبم با خط درشت بنویسد.

همه روزه منّت زبانم را می کشم که همواره تورا زمزمه کند.

هیچ شاعری نیست که بتواند خوبی های تو را در غزل،

جاودانه کند یا عشق خودش را به تو،در قالب قصیده ای رسیده و ناب،

به بازار عاشقان روانه کنند.

ای محبوب روزهای آفتابین دنیا؛ ای معشوق همه ما؛

ای زیبا ترین چهره آفرینش؛

بگو گیسوان شب های تار فراق، سرشاخه های بلند باغ وجود تورارهاکنند.

بگوآفتاب در برابرت زانوبزند؛

بگو آسمان،جبهه سای همه آدینه هایی شودکه

گمان می برد تو آن ها را آبی تر و نورانی تر خواهی کرد.

نازنین؛

نیازما را ببین.

قلب های مجروح گنجشک های زمین،فریادرس زمان رامی طلبند وهمه آسمانی ها،

روی ماه تو راازدورمی بوسند.

پیراهن اندیشه من به یمن و برکت نام تو،سپید مانده است.

دلم هوای پریدن به کوی تورا دارد.

دست های انتظارم به آسمان رسیده.

همه مردم دیار من سینه چاک رویت خورشیدند.

همه از جان ودل،تو را می جویند.

همه نام مقدس تو را زمزمه می کنند.

همه خویشتن را فدایی گام خای تو می دانند.

ای گل اندام؛دامان حوصله من چقدر کوتاه است،

ای کاش ردای گلباران نوازش کلام تو را بر دوش گوش وهوش خویش ببینم.

ای کاش سروشی در گوش جانم نغمه پردازی کندکه؛

((هان و هان؛خود را به گامهای محبوب برسان))

ای معشوق عارفان؛

ای یوسف عاشقان؛

ای امید دار ودیارمان؛

شکوفه های انتظارما را بشکوفان ودر این دنیای پرطوفان،

ساحل دست های مهربانت را به ما برسان.